*باران بهاری*
اواخر سال پیش بود. به مشکلی برخورده بودم که باید تا یه زمان خاصی برطرف می شد و راه حلی براش پیدا می شد. خودمو سپرده بودم به خدا تا خودش یه راهی بذاره جلو پام. میدونستم که هوامو داره و تنهام نمیذاره ولی به هر دری که می زدم به نتیجه نمی رسیدم. 6 ماه هم بیشتر وقت نداشتم.
گذشت و گذشت و گذشت.....
درست چند روز مونده بود این 6 ماه تموم شه و من نگران اینکه اگه درست نشه باید چیکار کنم؛ که خدا، بازهم خدایی کرد و دست لطفش رو برای n امین بار روی سرم کشید و به بهترین شکل ممکن مشکلم رو حل کرد. انقدر خوب که حتی فکرشم نمی کردم. اما من خوشحال و سرمست از این همه لطف بی منتی که بهم داره پررویی کردم و به مامانم گفتم: «خب خدا که میخاد یه کاری بکنه واسمون چرا این همه دیر انجام میده؟ چرا میذاره دقیقا دقیقه 90؟ خب یه کم زودتر بده چی میشه مگه؟»
مامانم گفت: «واسه اینکه ما هم هرکاری خدا بهمون گفته انجام بدیم، میذاریم دقیقه 90. اونوقت انتظار داریم اون، همه کارای مارو زود انجام بده؟!» (خداییش خیلی پررو بودما)
منم که دیدم حرف حساب جواب نداره گفتم: «تازه دقیقه 90 هم انجام بدیم که خوبه. خیلی موقه ها میذاریم واسه وقت اضافه!»
بهاری نوشت: البته خدا خیلی مهربون تر از این حرفاست که بخواد نعوذ بالله مثل ماها گرو کشی کنه و تلافی کنه. اگرم یه موقه هایی شبیه خودمون رفتار میکنه باهامون، باز هم از خدایی شه و بخاطر اینه که به خودمون بیایم و حواسمون رو بیشتر جمع کنیم.
از اون موقع هروقت یاد این دیالوگی که بین من و مامان رد و بدل شد می افتم انگار یکی بهم میگه: "یکی از این کارایی که خدا میخواد زود انجامش بدی و تو خیلی موقه ها به تاخیرش میندازی نمازه. اونم از نوع اول وقتش. بیخود نیست که اینهمه بهش سفارش شده. بیخود نیست که گفتن نباید بدون عذر نماز اول وقت رو به تاخیر بندازی. تو سفارش خدا رو انجام بده. اونم درست و به موقع تا اونم خواسته های تو رو بهتر و قشنگ تر از همیشه اجابت کنه."
اما کو گوش شنوا؟؟؟؟:(((((((
و یک درخواست: تو دعاهامون، بعداز سلامتی و تعجیل در فرج صاحبمون، دعا برای بیماران و کسانی که تو زندگی شون مشکلات بزرگ و سخت دارنو فراموش نکنیم. خصوصاً امشب که شب جمعه ست.
یا علی
"بخوان دعای فرج را به یاد خیمه سبز که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد"
«اللهم عجل لولیک الفرج»